کد مطلب:245567 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:287

سفرهای غیبی و شیعه گری علی بن خالد
علی بن خالد می گوید: من در سامرا بودم كه شنیدم مردی را در شام به سبب ادعای نبوت زندانش كرده اند. من به محافظان محبت كردم تا مرا به نزد او بردند. وقتی با او سخن گفتم، وی را مردی عاقل، با فهم و شعور یافتم. پرسیدم: قصه ی تو چیست؟

گفت: من در رأس الحسین، در شام، عبادت می كردم، ناگاه شخصی را نزد خودم دیدم كه به من فرمود: برخیز! برخاستم و مرا كمی راه برد.

ناگهان خودم را در مسجد كوفه دیدم. فرمود: اینجا را می شناسی؟

گفتم: آری! با آن شخص نماز خواندیم.

سپس مرا كمی راه برد و خودم را در مسجد پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله دیدم. پس از زیارت به مكه رفتیم و بعد از آن كمی راه رفتم، ناگهان خودم را در همان محراب عبادت خود یافتم و آن شخص از نظر من ناپدید شد.

سال بعد همین ماجرا تكرار شد، اما به هنگام مفارقت او را قسم دادم كه شما چه كسی هستی؟

فرمود: محمد بن علی بن موسی الرضا

من این حكایت را برای شخصی نقل كردم و به تدریج داستان به گوش محمد بن عبدالملك، وزیر معتصم، رسید. وی دستور داد مرا زندانی كنند و به من تهمت زدند كه ادعای نبوت كرده ای!

راوی می گوید كه به او گفتم: می خواهی نامه ای به وزیر بنویسم و حقیقت امر را بگویم؟ گفت: آری



[ صفحه 175]



من هم نامه ای نوشتم. وی پاسخ داد كه به آن مرد بگو: همان كسی كه در یك شب تو را به كوفه و مدینه برد، اكنون تو را آزاد كند. علی بن خالد می گوید: من به زندان رفتم كه پاسخ نامه را برای فرد محبوس بگویم، مأموران را در جستجوی فردی یافتم.

گفتم: چه خبر شده؟ گفتند: آن مرد كه ادعای نبوت كرده بود، دیشب مفقود شده و هیچ اثری از او نیست، نمی دانیم به زمین رفته یا به آسمان!

علی بن خالد می گوید: فهمیدم امام جواد علیه السلام به اعجاز او را نجات داده و من در آن وقت زیدی مذهب بودم و امامی مذهب شدم. [1] .


[1] بحار، ج 50، ص 38؛ كشف الغمه، ج 3، ص 210.